این
جمله یک شیر زن مجاهدی از کرمانشاه به نام فخری غلامی است که سال 62 توسط دژخیمان
در زندان همدان شهید شد
در سال ۱۳۶۲ در زندان همدان بعد از تحمل شکنجه های وحشیانه سربه دار شد و جانانه به عهد و آرمانش وفا نمود.
در
گوشه ای از خاطرات این زن شجاع ودلار چنین نوشته شده است
فخری
با مردم روستا خیلی خوش برخورد و ساده و بی آلایش بود. غذاهای ساده می خورد و می
گفت دیگر نمی توانم مثل قبل در رفاه زندگی کنم. برای همین مردم و بخصوص زنان روستا
از دیدن او بسیار خوشحال می شدند. او به سادگی دوشادوش آنها ساعتها در مزرعه کار
می کرد و محصولات کشتزارها را درو می کرد. او می گفت مگر می شود درد دهقان را
فهمید بدون این که خودت با آنها کار نکنی و دستهایت مثل آنها پینه نبندد؟
فخری دختران روستا را تشویق به
درس خواندن و سوادآموزی می کرد و دنبال این بود که برای بیسوادان کلاس بگذارد تا
حداقل سواد خواندن و نوشتن را داشته باشند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر