۱۳۹۴ آبان ۲, شنبه

زینب، نبرد در زمین دشمن

تنها
درگاه خونین و فرش خون‌آلوده شهادت می‌دهد
که برهنه پای
بر جاده‌یی از شمشیر گذشته‌ایم
حرم حضرت زینب

امام سجاد علیه‌السلام در پاسخ به یکی از یارانش از قول عمه‌اش حضرت زینب نقل می‌کند. فردی به نام زائده می‌گوید امام سجاد به من گفت: در فردای عاشورا که می‌خواستند ما را سوار شتر کنند و ببرند به سختی منقلب شده بودم، از یکطرف شهادت پدر و رهبرم، برادران، عموها، عموزادگان و یاران پدرم را می‌دیدم که با بدنهای عریان افتاده، از طرف دیگر زنان و دختران و خانواده او را می‌دیدم که دارند به اسارت می‌برند.
در این هنگام زینب متوجه انقلاب درونی من شد و گفت تو را چه می‌شود، گویا تو هم می‌خواهی با آنها باشی؟ ”مالی اراک تجود بنفسک یا بقیة جدی“، به عمه‌ام گفتم چطور منقلب نشوم در حالی که با چنین وضعیتی مواجهم. در این جا عمه‌ام گفت: این عین پیمانی است میان رسول خدا با با پدر و پدر ‌بزرگت (علی‌ـ‌ع)، که اینک بدین‌صورت وفا شده است. نگران این اجساد و دفن آنها مباش که به‌یقین، نوید حق تعالی به‌دست کسانی که به‌رغم جباران عصر، از آنان پیمان گرفته، محقق خواهد شد.
کسانی که جباران هرگز قادر به شناخت رمز کار آنان نیستند.'ولقد أخذ الله میثاق أناس من هذه الأمه لا تعرفهم فراعنة هذه الأرض“ (کتاب کامل الزیارات صفحه 259. این کتاب اثر جعفربن محمدبن موسی بن قولویه قمی متوفی به سال 368 ه. ق و از محدثان معروف شیعه و شاگرد شیخ کلینی صاحب اصول کافی می‌باشد).

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر